نتایج جستجوی عبارت «سید اسدالله اسلامی خواجه‌جمالی سیدباقر اسلامی دبستان وقار مدرسه راهنمایی ارشد کوشکک دبیرستان احمد نی‌ریزی 26/10/1361 زبیدات» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید حاجی آقا خرمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
در چهاردهمین روز از آبان سال ۱۳۰۳ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مذهبی رایحه وجود کودکی زیبا محیط پائیز زده خانه را بهاری و با عطر وجود خود، عطرآگین کرد. نام او را حاجی‌آقا نهادند. آن دوران مصادف بود با نخست‌وزیری رضاخان و استعمار انگلستان بر ایران. حاجی‌آقا به‌آرامی بزرگ شد و با گوشت و پوست خود ظلم و بیداد پهلوی را لمس کرد. در ۱۳۴۲/۳/۱۵ با انقلاب اسلامی همدل شد و در سال‌های ۱۳۵۶ و...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید غلامحسین عنبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید غلامحسین عنبری »
غلامحسین 1347/1/4 در روستای مشکان نی‌ریز چون شمیم گلهای بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لبهای مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ 1365/1/23 به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
بیاد گلهای پرپر شده در آستانه عید نوروز
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
بهار آمد گل آمد سنبل آمد همه گوئیم با چـشم انتظاری گلها برون کرده سر از خاک بنفشه در کنار جویباران ولی بیت الحزن شد خانه ما دگر ما را هوای بوستان نیست بیامد سال نو سال کهن رفت اگر مردم هوای باغ دارند همه یاد از جوانان می نمایند یکی قبر پسر گیرد در آغوش پدر ، مادر ، زن و فرزند و همسر یکی یاد از علی اکبر نماید یکی از فرقت و مرگ برادر یکی...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید فرج الله یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد فرج الله ياراحمدي »
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله اشتری من المؤمنین باموالهم و انفسهم بان لهم الجنه خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده است. در زندگی، افکار و اعمال روزمره انسان معامله است و رد وبدل، و خوشبخت کسی است که بداند با چه کسی معامله می‌کند و برای چه معامله می‌کند. جنسی که می‌خرد چیست و در مقابل آن چه می‌خواهد بدهد. چه خوش است وقتی که انسان بخواهد با خدای خود معامله‌ای را انجام دهد،...
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید اکبر محمد جانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد اکبر محمدجاني »
بسم‌الله الرحمن الرحیم در تاریخ ۱۳۶۲/۱۱/۱۰ بود که از طرف سپاه پاسداران اعلام شد که بسیج مردمی برای اعزام نیرو آماده است. من با چند نفر از برادرانم به‌سوی جبهه‌های حق علیه باطل شتافتیم تا با همکاری دیگر رزمندگان پرتوان سپاه توحید، مشت محکمی بر دهان رژیم بعث و دیگر ابرقدرت‌ها کوبیده باشیم. به جبهه آمدن من برای خاطر این بود که برای رضای خدا و دفاع از دین اسلام و لبیک به امام عزیزمان گفته باشم. خواهش می‌کنم...
زندگینامه جانباز غلامحسین زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
غلامحسین زردشت فرزند قاسم در تاریخ 15 فروردین ماه سال 1346 در شهرستان نی‌ریز متولد گردید. او در خانواده‌ای زحمتکش و باایمان رشد یافت و بعلت مشکلات زندگی، چند سال از دوران ابتدایی را بیشتر نتوانست طی نماید. بعد از‌ وقوع جنگ تحملی، لباس زیبای بسیج را پوشید و با شوق به اینکه او هم می‌تواند به رزمندگان دلیر اسلام کمک کند به جبهه اعزام شد. هدف وی لبیک به ندای امام عزیز و دفاع از میهن اسلامی و...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید حیدر بیاتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد حيدر بياتي »
بسم الله الرحمن الرحیم با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با سلام بر تمامی شهدای اسلام، از صدر اسلام تا کربلای حسینی و از کربلای حسینی تا کربلای ایران. اینجانب حیدر بیات، با دلی آکنده از عشق به الله و جهت یاری رساندن به رزمندگان پر توان اسلام، آگاهانه قدم در این راه سراسر حماسه گذاشته و می‌روم تا انشاءالله جبهه‌های ایران را گورستان بعثی‌های متجاوز نمایم. از مردم حزب‌الله می‌خواهم همانگونه که تا به حال رزمندگان...
نقش نیروهای شهرستان در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
نیروهای اعزامی از شهرستان نی‌ریز به استعداد یک گروهان در این عملیات حضور داشتند‌. این نیروها جمعی گردان 9040 از تیپ 33 المهدی‌(عج) بودند که سردار ماهوتی معاونت گردان وسردار شهید حسن عیدی نیز فرماندهی یکی از گروهانها را عهده‌دار بودند‌. شرح این عملیات را از زبان آقای غلامرضا نصرتی که در این عملیات حضور داشته است بخوانید‌: عصر یکی از روزهای بهار 1362 عازم منطقه عملیاتی شدیم‌. شب عملیات در منطقه پاسگاه شرهانی، وارد کانال عریض و بزرگی...
تقلب در قرعه کشی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در عملیات کربلای 4 دو نفر از برادران پیک گردان کمیل بودند. قرار شد یکی از این دو به همراه شهید مرتضی جاویدی به آن سوی اروند (ضلع غربی) بروند و مسیر را شناسایی کنند. تا زمانیکه گردان از روی اروند حرکت کرد و به آن سو رسید بچه‌ها را راهنمایی کنند. موقع انتخاب یکی از این دو نفر، بحث بیش آمد و هر دو اصرار داشتند که باید من بروم. چون به نتیجه نرسیدیم قرار شد قرعه...
رویای شهادت
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای شریف شبانی از رزمندگان شهر مشکان نقل می‌کند که: قبل از شروع مرحله دوم عملیات روی خاکریز نشسته بودیم‌. بچه‌ها با هم شوخی می‌کردند‌‌ و بعضی از آنها می‌گفتند: شاید ما شهید شویم از ما دلگیر نباشید‌ و ما را حلال کنید‌. یکی از برادر‌ها به نام آقای حسین راحتی‌ که خیلی شوخ طبع بود‌، گفت: بچه‌ها من از این عملیات بر نمی‌گردم. به او گفتم: چطور فهمیدی‌، گفت دیشب خواب دیدم و مطمئن شدم که شهید می‌شوم‌!...